سخنی با فرح دیبا ( قسمت اول )

ساخت وبلاگ

من و خیلی از مخالفان حکومت، دربار و حاکمیت را یک کل واحد و یکپارچه می‌دیدیم که تمامی عوامل دست‌اندرکارش مشابه و یکسان، انگیزه‌ای جز قدرت‌طلبی و ثروت‌اندوزی ندارند. همین نگاه بعد از انقلاب نیز ساری و جاری بود و عوارض زیادی به بار آورد. باز هم مخالفان نظام جدید با همین رویکرد به حاکمیت جدید می‌نگریستند و همه را یکسان می‌دیدند و می‌بینند. مثلاً مواضع متفاوت و انتقادی آیت‌الله منتظری را به قیاس گذشته، با نقش شما در رژیم گذشته مقایسه می‌کردند و چنین تبلیغ می‌کردند که مواضع ایشان نمایشی و عوام‌فریبی است و نقش سوپاپ را دارد. خوشبختانه در نسل‌های بعد از ما این نگرش تاحدی تعدیل یافته و برخی از آنان توانسته‌اند از این دور تکراری شیفتگی-نفرت و سیاه و سفید دیدن رهایی یابند. هرچند حضور پررنگ آن نگاه مطلق‌نگر را در جای‌جای جامعه نمی‌توان منکر شد، اما در مورد شخص شما به نظر می‌آید خودتان نیز مقصرید و این نگرش را تقویت کردید. 

✅گرچه در کتاب خاطرات سعی شده شما شیفته و مفتون سلطنت پهلوی معرفی شوید، امروزه با اسناد و کتبی که منتشر شده روشن است که در زمان حاکمیت شاه در اغلب موارد با او اختلاف‌نظر داشتید و همواره تلاش می‌کردید از میزان استبداد و سرکوب او بکاهید، خانواده محمدرضا و به‌ویژه ملکه مادر چشم دیدن شما را نداشتند، ساواک و شاه، اطرافیان شما را کمونیست و شما را تحت تأثیر آن‌ها می‌شناختند؛ اما شما این واقعیات را گویی اسرار مگو تلقی کرده‌اید، درحالیکه در همین کتاب خاطراتتان هم با وجود ملاحظات و خودسانسوری، اختلاف‌نظر شما با محمدرضا کاملاً مشهود است.

✅پیچیدگی شخصیت شما امری واقعی است و شاید بشود گفت به‌ظاهر با دو شخصیت یا کاراکتر روبه‌رو هستیم. یکی فرح دیبا که پدرش را در نه‌سالگی از دست داد و مادرش با سختی تلاش کرد هزینه‌های زندگی را تأمین کرده و با کمک برادرش، فرح خانم را حمایت کرد تا برای ادامه تحصیل به پاریس برود و در آنجا با روشنفکران منتقد حکومت مراوده پیدا کند و بعد هم می‌کوشد برخی از آن‌ها را دعوت به کار کند و مسئولیت‌هایی به آن‌ها بدهد. یکی هم علیاحضرت شهبانو فرح که سومین همسر رسمی شاهنشاه ایران و تدارکچی جشن‌های 2500 ساله و نایب‌السلطنه و ملکه مادر شاه آینده شده است.

✅شما معتقد بودید ضمن گفتن پیشرفت‌های کشور، باید کاستی‌ها و نقایص را نیز بیان کرد و صرفاً به تعریف و تمجید از کارهای انجام‌شده بسنده نکرد. درحالی‌که شاه به هیچ وجه نقد وضع موجود را برنمی‌تافت. روز 14 مهرماه 1351 در هنگام افتتاح مجلس، شاه نطقی می‌کند و از پیشرفت‌های انجام‌شده داد سخن می‌دهد. بعد در اتاقی که رؤسای مجلسین و نخست‌وزیر هستند، بین شما و شاه مشاجرهای درمی‌گیرد که علم آن را چنین نقل کرده است:
شهبانو ایراد کردند اینکه تمام تعریف بود چرا معایب را نگفتید؟ شاهنشاه با خنده فرمودند این همه پیشرفت را می‌گویم، تازه بمب می‌ترکانند، وای به وقتی‌که خودم بد بگویم! بعد فرمودند، شهبانو خیلی انقلابی شده‌اید، کار که به دست شما افتاد بیایید نطق انقلابی بکنید و معایب را بفرمایید و کشور را هم اداره بفرمایید. حالا شما که اینقدر انقلابی شده‌اید چطور امروز اینهمه زیورآلات و نشان انداخته‌اید؟ 
این گفت‌وگو نشان می‌دهد شاه نه‌تنها به این نصیحت شما گوش نمی‌دهد، بلکه در مقابل دیگران به تمسخر و مچ گرفتن از شما می‌پردازد که گویا موجب ناراحتی و تکدر خاطر شما هم شده بود.

منبع: چشم‌انداز ایران شماره 120

نور خورشید و رازهای سلامت که احتمالا نمی دانیم!...
ما را در سایت نور خورشید و رازهای سلامت که احتمالا نمی دانیم! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : parham84 بازدید : 112 تاريخ : پنجشنبه 14 فروردين 1399 ساعت: 18:21